:.با قدرت به پیش.:
ديار من خور
شنبه 13 آبان 1391برچسب:, :: 14:30 :: نويسنده : رضاغلامرضايي
استاد کمی فکر کرد و جواب داد: گوش کنید، مثالی می زنم: دو مرد پیش من می آیند. یکی تمیز و دیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند. شما فکر می کنید، کدام یک این کار را انجام دهند؟ هر دو شاگرد یک زبان جواب دادند : خوب مسلما کثیفه!
استاد گفت: نه ، تمیزه. چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی داند. پس چه کسی حمام می کند؟ حالا پسرها می گویند: تمیزه!
استاد جواب داد: نه ، کثیفه، چون او به حمام احتیاج دارد. و باز پرسید: خوب، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند؟ یک بار دیگر شاگردها گفتند: کثیفه!
استاد گفت: اما نه، البته که هر دو! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد؟ بچه ها با سر درگمی جواب دادند: هر دو!
استاد این بار توضیح می دهد: نه، هیچ کدام! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد! شاگردان با اعتراض گفتند: بله درسته، ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم؟ هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است!
استاد در پاسخ گفت: خوب پس متوجه شدید، این یعنی: منطق! خاصیت منطق بسته به این است که چه چیزی را بخواهی ثابت کنی!! نظرات شما عزیزان: داود قاسمي
![]() ساعت9:50---14 آبان 1391
سلام، اين حكايتي كه از منطق تعريف كرديد بعنوان طنز، خيلي عالي بود، شبيه اين قضايا در حكايات ملانصرالدين هم يافت مي شود. اما واقعاً معني منطق اين نيست، اين بازي با كلمات است، اين از يك نظر مغلطه است و از نگاهي ديگر سفسطه است و با نگرشي ديگر يك تفكر التقاطي و اينها همه به نسبي گرايي ذهني و تكثرگرايي علمي و پلوراليسم معرفتي و هرج و مرج فكري منجر مي شود، و اصلاً اتفاقاً هيچ منطقي پشت آن نخوابيده است، چون اصول و مباني و مصالح ثابتي براي آن لحاظ نشده است. منطق از يك طرف شامل مواد و مصالحي است و از طرف ديگر داراي نقشه و معماري مشخصي است. ممكن است خيليها آن مصالح را در اختيار داشته باشند، ولي معماري صحيحي را ايجاد نكنند.
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان
|
|||||||||||||||||
![]() |